دخترک

اهای دختر...

بیا میخواهم رازی را به تو بگویم...

هیس نترس...

نباید پسرها بفهمند رازشان را برملا کردم...

پسرها عروسک ندارند.درد و دل کردن ؛حرف زدن را به یاد ندارند....

خوب نگاه کن....

فقط بلدند عروسک هایشان را پرت کنند...

پسرها اشک ندارند...

میترسند مردیشان زیر سوال برود...

میدانم از پسرها ناراحتی...

میدانم جر زنی میکنند....

حرف بد میزنن...

بازی بلد نیستنند...

اما تقصیری ندارند...

کسی او را مثل تو ناز نکرده...

گل سر به موهاش نزده...

صورتش را نبوسیده...

او به جای بوسه ؛سیلی خورده...

تا همیشه یادش باشد...

مرد باید قوی باشد...

دخترک...

پسرها نمیشکنند...

مگر به دست دخترکی ....میشنوی؟؟؟

نه صدایشان گریه ایست بی صدا...

با یک اغوش ساده...

قلب هر مردی را میشود به دست اورد...

نگاهش کن وقتی خسته است...

وقتی مریض است...

وقتی دلسوز ی برایش نیست حس کردی؟

وقتی مادرت نیست پدرت چقدر پیر است...

دخترک....

با ان دستانه ظریف و دخترانه ات پسر را نوازش کن...

نه با ان زبان تند و نیش دار دل مردانگیش را بشکنی...

گاهی وقت ها مردانگیش بدجور به اغوش و نوازش تو احتیاج دارد...

دخترک...
.

پسرها انقدر هم بد نیستند...